نویسنده مطالب زیر: نازنین محمدی
یونگ نامه 2
|
جمعه 87 فروردین 9 ساعت 10:44 عصر |
یونگ و فروید
او که از مدتها پیش فروید را تحسین می کرد، در سال 1906 نسخهای از نتایج کارهای خود را برای فروید فرستاد. مکاتبه و دوستی آن دو تا سال 1913 ادامه یافت. اولین دیدار یونگ با فروید در سال 1907 در وین اتفاق افتاد. می گویند در آن روز فروید پس از دیدار با یونگ همه ی قرارهای ملاقات آن روزش را لغو کرد و آن دو به مدت 13 ساعت بدون وقفه با یکدیگر صحبت کردند و این تأثیر تلاقی دو ذهن بزرگ است. یونگ به زودی چهرهای درخشان در تحقیقات فروید شد. او اولین رییس انجمن بینالمللی روانکاوی شد و ویراستار گزارش سالانه این انجمن که اولین نشریه روانکاوی به شمار میرود، بود.
ارتباط فروید با یونگ که زمانی او را وارث بدون معارض روانکاوی میدانست، در سال 1909 تیره شد(یونگ هرگز خود را به تمامی وقف نظریه فروید نکرد). در آن سال فروید و یونگ برای سخنرانی راجع به روانکاوی در دانشکاه کلارگ به امریکا سفر کردند. آنها طی سفر خوابهای یکدیگر را تحلیل میکردند. اما فروید جزئیات مربوط به شرح حال شخصی خویش را برای تعبیر بازگو نمیکرد(فروید تدریجا به تحلیل های یونگ مقاومت نشان داد). فروید دوبار در حضور یونگ بیهوش شد. بار اول در صف انتظار ورود به کشتی به مقصد امریکا بودند و بار دوم در سال 1912 پس از یک مباحثه? طولانی راجع به اختلاف نظرهایشان پس از شرکت در کنفرانس مونیخ مشغول صرف نهار بودند. اختلاف نظر این دو بیش از پیش در سخنرانیهای یونگ در دانشگاه فورهام نیویورک در سال 1912 آشکار شد. یونگ با فروید موافق بود که هیستری و وسواس فکری نشانگر جابهجاسازی غیر عادی شور جنسی است اما عقیده داشت که حالات روانپریشی چون اسکیزوفرنی نمیتواند با اختلالات جنسی قابل توضیح باشد. همچنین یونگ از اصل با میل به زنای با محارم مخالف بود و آن را نمادی از میل به تولد روحانی مجدد در جریان روانی تبدیلشدن به فردی مستقل میدانست. سرانجام فروید گفت که بهتر است به این کار خاتمه دهند، زیرا او در حال از دست دادن اقتدار خویش است. یونگ احساس کرد که به او اهانت شده است.
ادامه: میانسالی و به وجود آوردن روانشناسی تحلیلی...
شما می توانید این متن را در ویکی پدیا ویرایش کنید
|
|
نظرات شما ( ) |
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|